جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای معین مقدس

سمیه سادات سجادی، فروغ معین مقدس، حسین کریمی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

در این مقاله دو مساله پوشش هاب تک تخصیصی با ساختار ستاره‌ای که شامل دو مساله ماکزیمم پوشش p-هاب و پوشش هاب با در نظر گرفتن هزینه انتقال جریان است، مورد بررسی قرار می­گیرد. ساختار ستاره‌ای شبکه به گونه‌ای ‌است که یک هاب مرکزی با مکان مشخص وجود دارد و سایر هاب‌ها به طور مستقیم به هاب مرکزی متصل می‌شوند. در مساله اول هدف انتخاب مکان p  هاب و تخصیص هر مشتری به حداکثر یک هاب است به طوری که کل تقاضای انتقال یافته بین مشتریان ماکزیمم شود. هدف مساله دوم حداقل‌سازی مجموع هزینه ثابت احداث هاب‌ها و هزینه انتقال جریان بین گره‌های شبکه است به طوری که پوشش کامل در شبکه ایجاد شود. در هر دو مساله اتصال مشتریان به مراکز هاب و هاب‌ها به هاب مرکزی به گونه‌ای خواهد بود که فاصله مبادی تا مقاصد با در نظر گرفتن فاکتور تخفیف برای اتصال بین هاب و هاب مرکزی از مقدار از پیش تعیین شده کمتر یا مساوی است. در هر دو مساله پس از ارائه مدل ریاضی، به خطی‌سازی آن‌ها و سپس استفاده از آزادسازی لاگرانژ به منظور یافتن کران‌های مناسبی پرداخته شده است. علاوه بر این، در مساله دوم نامساوی‌های معتبری معادل دو محدودیت مساله ارائه شده است. در نهایت، نتایج حاصل از حل مدل‌های خطی، غیرخطی و بکارگیری آزادسازی لاگرانژ بررسی و مقایسه شده است. بررسی این نتایج بر روی مجموعه داده‌های CAB بیانگر آن است که مدل‌های خطی هم از لحاظ مقدار بهینه تابع هدف و هم زمان اجرا بسیار مطلوبتر از مدل‌های غیرخطی است. همچنین با توجه به نتایج، کران‌های بدست آمده از الگوریتم آزادسازی لاگرانژ فاصله کمی با جواب بهینه مسائل دارد.
 


فروغ معین مقدس، صفیه روبین،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مساله ماکزیمم پوشش p- هاب یکی از مسایل پر­کاربرد مکان­یابی می­ باشد. در این مساله هدف تعیین بهترین مکان برای هاب­ ها است به­ طوری­ که با در نظر گرفتن شعاع پوشش از قبل تعیین شده، تقاضای پوشش داده شده ماکزیمم شود. در مسایل کلاسیک هاب اگر فاصله جفت مبدا و مقصد از مقدار مفروض کم‌تر باشد، امکان پوشش وجود دارد و در غیر این­صورت تقاضای بین دو نقطه پوشش داده نمی ­شود. در این مقاله مساله ماکزیمم پوشش p- هاب با امکان پوشش تدریجی مورد بررسی قرار­ می­ گیرد. ابتدا مفهوم پوشش تدریجی و توسعه­ ای از توابع پوششی بررسی و سپس مدل ریاضی جدیدی برای مساله ارایه می­شود. همچنین برای محاسبه کران بالای مناسب برای مساله، از روش ساده­ سازی لاگرانژین و برای حل آن از یک روش ابتکاری و الگوریتم ژنتیک استفاده شده ­است. در نهایت نتایج حاصل از به­ کارگیری این روش­ها با نتایج حاصل از نرم افزارگمز، مقایسه می­ شود. این مقایسه نشان می­ دهد مدل ارایه شده برای پوشش تدریجی و پارامتر پوشش جدید در مقایسه با مدل و تابع پوشش موجود در ادبیات موضوع نتایج مناسب ­تری دارد. همچنین به­ کارگیری ساده­سازی لاگرانژین، کران بالای مناسب برای مساله حاصل می­ کند. روش ابتکاری نتایج محاسباتی بهتری در زمان کم‌تر به‌دست می ­آورد و الگوریتم ژنتیک نیز خصوصا برای داده­ های با ابعاد بزرگ، با زمان محاسبات کم‌تر، پوشش بیش‌تری نسبت به حل نمونه­ ها با نرم افزارگمز ایجاد می­ کند.
 

صفحه ۱ از ۱