۱۱ نتیجه برای مرادی
سپیده فریدونی، پگاه مرادیان بروجنی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
جمعآوری اطلاعات و دادههای دقیق برای توص یف رفتار س یستم های واقع ی کار ی بس یار مشکل است . همچنین
مدلسازی دقیق ریاضی، با افزایش پیچیدگی سیستمها غیرممکن به نظر می رسد، از این رو محاسبات فاز ی پاسخ ی بر ای
مسایل پیچیده امروز است. دراین مقاله از مفاهیم فازی، برنامهریزی شانس و روش شبیهسازی آنیلینگ به عنوان وسی لهای
جهت تعیین ارزش خالص فعلی چند پروژه و درنهایت انتخاب اقتصاد یتری ن آن ها بهره گرفته شده است . هزینه های
سرمایهگذاری و فرآیند مالی خالص سالیانه به صورت فازی براساس مقدار اعتبار درنظر گرفته شد. ابتدا تکنیک شبیهساز ی
فازی برای محاسبه مقدار تابع هدف و مقدار اعتبار متغیرهای فازی مورد استفاده قرار گرفت، سپس مدل با استفاده از شب یه-
سازی آنیلینگ حل و با نتایج حاصل از شبیهسازی فازی براساس الگوریتم ژنتیک و روش شاخه و حد مقایسه گردید. نتایج
نشاندهنده این موضوع است؛ که الگوریتم ژنتیک در ابعاد کوچک در مقایسه با شبیهسازی آنیلینگ، دارای خطای کمتر و
از "β " ضریب دمای نهایی ،SA نتیجه بهتری است. همچنین مشخص گردید که در بین پارامترهای تاثیرگذار در الگوریتم
اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در صورتیکه به حد کافی کوچک اختیار گردد، الگوریتم می تواند در زمان بسیار مناسب
به نتیجه قابل قبولی برسد.
نعمت الله تقی نژاد، سید هادی ناصری، سجاد مرادی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
خطوط لوله به عنوان روشی مطمئن و اقتصادی، نقش عمدهای در جابهجایی فرآوردههای مختلف نفتی از پالایشگاهها به مراکز توزیع را بر عهده دارد، در پالایشگاهها فرآوردههای مختلف پشت سرهم و بدون هیچ واسط و جداکننده فیزیکی به خط لوله تزریق میشوند و در طرف دیگر یعنی مراکز توزیع، فرآوردهها دریافت و در مخازن مربوطه تخلیه میشوند، با استفاده از برنامهریزی ریاضی، زمانبندی عملیات حمل فرآوردههای نفتی در یک دوره زمانی معین (افق زمانی) بهدست میآید تا فرآوردههای مختلف پس از رسیدن به مراکز توزیع و گذراندن دوره تهنشینی بنا به نیاز روزانه به-دست مشتری برسند. در شرایط واقعی عواملی مختلفی از جمله شرایط آب و هوایی، رخ دادهای اجتماعی، سیاسی از قبیل جنگ و غیره ممکن است نیاز روزانه به فرآوردههای مختلف را در مراکز توزیع تغییر دهند در نتیجه زمانبندی اولیه باید بهروزرسانی شود. لذا به دنبال زمانبندی اولیهای میگردیم که با کمترین هزینه و تغییر بتواند عدم قطعیت در نیاز روزانه مشتریها در مرکز توزیع را پشتیبانی کند. بدین منظور یک مدل مدل تصادفی ارایه کرده و با روشهای مختلف این مدل را مورد ارزیابی قرار دادیم، که به این نتیجه رسیدیم میتوان از آن به عنوان یک ابزار کارا و موثر در تصمیمگیریها استفاده کرد.
محمود مرادی، مازیار صلاحی، مرضیه بردسیری، علی جمالیان،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از تصمیمات استراتژیک در زنجیره یتأمین، طراحی کارای شبکه است که تأثیر فراوانی برکاهش هزینهها و افزایش سطح رضایتمندی مشتریان دارد و منجر به اداره موفق شبکه میشود. از سویی سرعت بالای تغییرات در محیط کسب وکار، بر عدم قطعیت و ابهام موجود در زنجیره افزوده است. به منظور کاهش ریسک و عدم قطعیت حاکم بر پارامترها، استفاده از مدلهای بهینهسازی ریاضی با سطح استواری بالای بهینگی، مانند بهینهسازی استوار ضروری است. در این مقاله با بهکارگیری یک مدل ریاضی برنامهریزی غیرخطی، عدد صحیح آمیخته، تخصیص- مکانیابی که قابل تعمیم به مسایل واقعی است، با رویکرد بهینهسازی استوار توسعه داده شده تا ضمن حفظ انعطافپذیری، پاسخهای به دست آمده قابل اتکا باشند. مدل با دو رویکرد استوار، یکی به شدت محافظهکارانه و دیگری با درجه محافظهکاری قابل کنترل، ارایه میشوند. در پایان، مدلها با حل مثالهای عددی مقایسه شده؛ مورد ارزیابی قرار میگیرند.
زهرا علیمرادی، عبدالحمید اشراق نیای جهرمی، میثم نعیمی، حسین امین صدرآبادی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
تحقیق حاضر به شناسایی شاخصهای کمیکارایی و بهرهوری راهآهن سریعالسیر پرداخته و پس از تعیین این شاخصها، وضعیت کارایی و بهرهوری کشورهای دارای فناوری راهآهن سریعالسیر را با هم مقایسه میکند. برای مقایسه کارایی و بهرهوری، به ترتیب از روش تحلیل پوششی دادهها و فرآیند تصمیمگیری چند معیاره استفاده شده است. در ابتدا، روش تحلیل پوششی دادهها برای محاسبهی کارایی راهآهن سریعالسیر ارایه شده است. برای ورودیهای مساله، از دادههای آماری موجود و تحقیقات گذشته استفاده شده است. محاسبات کارایی با دو روش بازده به مقیاس متغیر و بازده به مقیاس ثابت انجام شده است. هر یک از این دو روش با رویکرد ورودی-محور بر روی دادههای راهآهن سریعالسیر کشورهای مختلف پیادهسازی و نتایج آنها با هم مقایسه شده است، سپس با استفاده از روش اندرسون-پیترسون به رتبهبندی نهایی کشورهای کارا (دارای کارایی واحد) پرداخته شده است. در ادامهی مقاله، از فرآیند تصمیمگیری چند معیاره جهت مقایسهی بهرهوری کشورهای مدنظر استفاده شده است. برای این منظور، سه معیار اساسی مشخصات فنی، عوامل اقتصادی و عملکرد بهرهبرداری به عنوان شاخصهای کلیدی مقایسه انتخاب شدهاند. هر یک از این معیارها به زیرشاخصهای فرعی تقسیم شده و فرآیند تصمیمگیری بر روی کل سیستم پیادهسازی شده است. در پایان، رتبهبندی کشورها از دو منظر کارایی و بهرهوری ارایه شده است. نتیجهی این تحقیق نشان میدهد که اکثر کشورهای دارای این فناوری، سطح مطلوبی از کارایی و بهرهوری را دارا بوده و چهار کشور ژاپن، چین، فرانسه و اسپانیا به ترتیب رتبههای اول تا چهارم کارایی و بهرهوری را دارند.
محمد خدامرادی، محمد حسن بهزادی، محسن رستمی مال خلیفه،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
در سالهای اخیر زنجیره تأمین نظر بسیاری از محققین و صنعتگران را به خود جلب کرده است. در بازار رقابتی امروز تولیدکنندگان تنها درصدد بهبود وضع داخلی نیستند، بلکه انتخاب بهترین بازارها و مناسبترین تأمینکنندگان در صدر برنامههای آنها قرار گرفته است. عملکرد زنجیره تأمین به فعالیتهای گسترده زنجیره تأمین جهت برآورده کردن نیازهای مشتریان اشاره دارد که شامل قابلیت دسترسی به محصول، تحویل به موقع و موجودی و ظرفیت لازم در زنجیره تأمین برای عملکردی مناسب است. عملکرد زنجیره تأمین مرزهای شرکت را پشت سر میگذارد، مواد اصلی، قطعات، مونتاژهای فرعی و محصولات نهایی و توزیع آنها توسط کانالهای مختلف انجام میپذیرد. در این تحقیق با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (به عنوان روش تصمیمگیری چندمعیاره)، عوامل با اهمیت در ارزیابی و رتبهبندی سازندگان قطعات یدکی شرکت ملی حفاری ایران ارائه گردید. مهمترین شاخصهای به دست آمده بر اساس مقایسات زوجی صورت گرفته توسط خبرگان عبارتند از: تحویل، خدمات، هزینه، کیفیت، توانمندیهای شرکت، انعطافپذیری، قابلیت اعتماد و تعهدات اجتماعی. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران، رؤسا و سرپرستان شرکت ملی حفاری میباشد که از میان آنها ۱۲۰ نفر به صورت تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردیدند. بر اساس نتایج، شاخص گارانتی و خدمات پس از فروش بیشترین اهمیت و شاخص قابلیت اعتماد کمترین اهمیت را در ارزیابی تأمینکنندگان داشتند.
مهتاب شاهمرادی، مازیار صلاحی، سمیه لطفی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
در این مقاله مدل میانگین انحراف مطلق برای انتخاب سبد سهام بهینه مورد مطالعه قرار می گیرد. نظر به عدم قطعیت بازدههای مشاهده شده در بازارهای مالی، یک نسخه بهبودیافته استوار آن بر مبنای استوارسازی برتسیماس و سیم ارایه میشود. سپس مدل استوار مساله تحت مجموعه عدم قطعیت همبسته مطالعه و مدل معادل آن ارایه می شود. در پایان نیز عملکرد مدلهای استوار بهبود یافته و همبسته در مقایسه با مدل قطعی روی داده های واقعی از بازارهای مالی مقایسه می شوند.
سجاد مرادی، غلامرضا کرمعلی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
در یک شبکه خطوط مواصلاتی که احتمال مسدود شدن برخی از مسیرها وجود دارد انتخاب یک مسیر قابل اعتماد، به این معنا که احتمال برقراری آن بسیار بالا باشد، یک مساله مهم و کاربردی است. اهمیت و ضرورت این مساله در شرایط بحرانی مانند حوادث طبیعی، سیل و زلزله بسیار پررنگ است. در مساله مسیر قابل اعتماد برقراری یا مسدود شدن هر یک از راههای مواصلاتی روی یک شبکه در شرایط بحرانی، یک پارامتر غیر قطعی است که احتمال آن تخمین زده می شود و بین همه مسیرهایی که دو نقطه مشخص را به هم متصل می کنند، مسیری که بیشترین احتمال برقراری یا بقا را دارد، برگزیده می شود. از آنجا که تصمیم گیری درباره انتخاب مسیرها وابسته به عوامل دیگری مانند مسافت، هزینه یا مدت زمان طی مسیر نیز می باشد، هر کدام از این شاخص ها را می توان در قالب قیودی به مساله اضافه کرد. برای مدل سازی مساله ابتدا با در نظر گرفتن احتمال بقای هر کمان مسیر قابل اعتماد به این صورت تعریف می شود که حاصلضرب احتمال بقای کمان های آن بیشینه و تا حد امکان به یک نزدیک باشد. سپس برای خطیسازی حاصلضرب احتمالات از تابع لگاریتم استفاده شده و مدل مساله به فرم مدل کوتاهترین مسیر مقید تبدیل می شود. در انتها برای حل مدل ارایه شده الگوریتمی ارایه شده است که در هر تکرار با استفاده از برش های منطقی، مسیرهای غیر بهینه به دست آمده، حذف و به جواب بهین نزدیکتر می شود. نتایج حاصل از پیادهسازی این روش روی شبکه های مختلف با ساختار و اندازههای متفاوت نشان میدهد که الگوریتم ارایه شده قادر است در مدت زمان کمی به مسیری دست یابد که با احتمال بالایی می توان انتظار داشت که در شرایط بحرانی برقرار میماند و مسافت آن از حد تعیین شده بیشتر نیست.
عباس افرازه، محمد علیمرادی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
ارزیابی کارایی و رتبهبندی دانشکاران شاغل در سازمانها و شرکتها از گذشته، همواره به عنوان عملی چالشبرانگیز و مهم محسوب شده است. هر دانشکار با توجه به دانش و تواناییهای خود میتواند به سطوح عملکردی معینی دست یابد. در این مقاله روشی تلفیقی از دو مدل «تحلیل پوششی دادهها» و «اندازهگیری توانایی انسانی شانون» به عنوان یک ابزار رتبهبندی و لایهبندی برای پشتیبانی از ارزیابی کارایی دانشکاران در مقایسه نسبی با یکدیگر جهت تصمیمگیری هرچه بهتر، بهکار گرفته شده است. در این روش تلفیقی در مرحله اول، جهت اندازهگیری دانش دانشکاران، مدل اندازهگیری توانایی انسانی شانون بهکارگرفته شده است. در گام دوم با بهکارگیری نتایج مرحله اول و روش تحلیل پوششی دادهها و ابزارهایی چون بوتاسترپ، کارایی دانشکاران محاسبه و تخمینگر کارایی دانشکاران در کل جامعه مورد بررسی نیز مورد تخمین واقع شده است. از سویی دیگر، این پژوهش ایدههای مرتبط با رتبهبندی و لایهبندی را جهت ارزیابی عملکرد دقیق فردی و گروهی دانشکاران ارایه مینماید. نتایج حاصل از این روش جامع، بررسی و بهبود کارایی دانشکاران را بهوسیله فراهم کردن آموزش، پیشرفت استعدادها و تواناییها، براحتی امکانپذیر نموده و به مدیران کمک مینماید که با بینش مناسب نسبت به آینده سازمان و شرایط دانشکاران، به تصمیمسازی و تصمیمگیری بپردازند.
حمید مرادی، سید محمد علی خاتمی فیروزآبادی، سهیلا خدامی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
اکثر تحقیقات بر روی مسایل چندهدفه در شکل قطعی آن متمرکز شدهاند که ضرایب و متغیرهای تصمیمگیری در توابع هدف و قیود، قطعی فرض شدهاند. در واقع بهدلیل وجود اطلاعات نادقیق و مبهم، شناخت دقیق مقادیر ضرایب و متغیرها مشکل است. حساب بازهای برای توصیف و حل عدمقطعیت و عدمدقت در این مسایل تصمیمگیری مناسب است. یکی از روشهای مهم پیشنهادشده برای حل مسایل چندهدفه بازهای روش بهترین- بدترین پیشنهادشده توسط تانگ میباشد از اشکالات عمده این روش امکان ایجاد جوابهای نشدنی میباشد. لذا این مقاله به توسعه یک روش برای حل مساله برنامهریزی خطی چندهدفه بازهای پرداخته است. رویکرد پیشنهادی در این مقاله استفاده از روش برنامهریزی آرمانی برای حل اینگونه مسایل است. در این مقاله الگوریتم جدیدی برای حل اینگونه مسایل ارایهشده که علاوه بر کم کردن پیچیدگیهای حل مسایل غیرقطعی به روشهای فازی، از محاسبات زیاد حتی در صورت افزایش اهداف جلوگیری کرده است. کارایی روش ارایهشده در مثالهای عددی مختلف آزمایششده است. روش ارایهشده با در نظرگرفتن کرانهای محتمل برای اهداف و قیود از احتمال ایجاد جوابهای نشدنی و در عین حال جوابهای با فاصله کرانی زیاد که به نوعی غیرکاراست، کاسته است.
فاطمه سلطانی هوراند، محمد رحیم رمضانیان، محمود مرادی، کیخسرو یاکیده،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
تصمیمات زنجیرهتامین همواره با درصدی از عدم اطمینان همراه هستند. از عدم اطمینان های محیطی و عدم اطمینان مربوط به تامینکنندگان و مشتریان گرفته تا عدم اطمینان ذاتی تصمیمگیری، همه نیازمند توجه اند. انتخاب هر راهکار برای مدیریت عدم اطمینان تصمیمی است که اگر بهینه نشود، می تواند فرایند تصمیم را به یک منشا مهم عدم اطمینان تبدیل کند. اما با توجه به محدودیت های زمانی و اطلاعاتی و نیز محدودیت های شناختی انسان ها، افراد در بسیاری از موارد با بهره گیری از اکتشافات شناختی به تصمیمات رضایت بخش و نه بهینه بسنده می کنند. اکتشافات میانبرهای شناختی هستند که می توانند به خطا منجر شوند. هیچ ابزار استانداردی برای اندازهگیری خطاها و اکتشافات شناختی در تصمیمات زنجیره تامین وجود ندارد، و بنابراین نمی توان مبنایی برای بهبود تصمیمات زنجیرهتامین متصور بود. در پژوهش حاضر دادههایی با استفاده از یک ابزار مبتنی بر وینیت برای اندازهگیری اکتشافات لنگر، دسترسپذیری و نمایندگی جمع آوری شده است. مکانیزم ابزار حاضر به این صورت است که در هر سوال افراد در معرض یک سناریو برای تصمیم گیری در مواجهه با شرایط عدم اطمینان در زنجیره تامین قرار می گیرند. آنان باید بعد از مطالعه هر سناریو، احتمال موفقیت هریک از استراتژی هایی که در ادامه ذکرشده را در کنترل شرایط ذکرشده در سناریو بیان کنند. این ابزار در قالب دو سری پرسشنامه ارایه شد و افراد به طور تصادفی هرکدام یک نسخه خاص را دریافت کردند. تفاوت سوالات دو نوع پرسشنامه فقط در نحوه بیان سوالات بود که یکی محرک بروز خطاهای شناختی بوده و دیگری بیان خنثی داشت. در هر سوال تنها یک گزینه (استراتژی) به عنوان گزینه هدف عمل کرده و وارد تحلیل ها شده است. شرکتکنندگان در سطوح مختلف تجربه، سن و جنسیت انتخاب شدند. نتیجه پژوهش وجود تفاوت معنادار بین قضاوتهای احتمال در دو نسخه سناریو بود. بررسی های بیشتر نشان داد که در مورد اکتشافی های لنگر و
دسترس پذیری، تفاوت ها به واقع از تفاوت در نوع مطرح کردن سناریوها ایجادشده بود اما در مورد اکتشافی نمایندگی، تفاوت ها ناشی از تفاوت سنی پاسخدهندگان بود و تفاوت در جمله بندی سناریوها تاثیر اساسی نداشت.
سید رحیم صفوی میرمحله، محمدرحیم رمضانیان، محمود مرادی، مصطفی ابراهیم پور ازبری،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
یکی از موضوعاتکلیدی در زنجیرهتامین، هماهنگی بین اجزای آن باهدف رضایتمندی مشتریان است. برای نایلشدن به این مهم، باید عواملخطرآفرینزنجیرهتامین شناسایی شوند تا بتوان آنها را مدیریت نمود. هدف اینتحقیق، شناسایی و رتبهبندی عواملخطرآفرین زنجیرهتامین صنعت داروسازی میباشد. دراین تحقیق از رویکردهای فراترکیب برای شناسایی و تحلیل اهمیت – عملکرد برای رتبهبندی عوامل خطرآفرین استفاده شده است. همچنین رویکرد این تحقیق، آمیخته و ترکیبی از روشهای کیفی وکمی میباشد. در گام اول، با مرورنظاممند مطالعات مرتبط در۲۳ سال اخیر بارویکرد فراترکیب، عوامل خطرآفرین زنجیرهتامین صنعت داروسازی شناسایی شدند. بدینمنظور ابتدا تعداد۱۰۰ مقاله شناسایی و پس از چندمرحله بررسی و فیلترکردن، تعداد ۲۶ مقاله مبنای انجام تحقیق قرارگرفت. درگام بعدی، عوامل خطرآفرین شناساییشده با رویکردتحلیل اهمیت– عملکرد رتبهبندی شدند. براساس نتایج، عواملخطرآفرین زنجیرهتامینصنعتداروسازی بهترتیب اهمیت و اولویت عبارتنداز: ۱-عوامل سیاسی، قانونی ومحیطی(تحریم، اعتصاب، طبیعی، جنگ وتروریسم، آبوهوا، محیطزیست و...) ۲-تامین ارز و پرداختهای مالی خارجی ۳-نوسان در واردات و عدمتامین به موقع مواد اولیه ۴-پیچیدگی و ناسازگاری سیستمهای اطلاعاتی (قطعبودن سیستم خدماتبهمشتری) ۵-کیفیتپایین مواداولیه ومحصول ۶-دردسترس نبودن دارو ۷-حمل و نقل و بیمهها ۸- ورشکستگی تامینکنندهکلیدی ۹-مدیریت، برنامهریزی وکنترل نامناسب تولید وموجودی۱۰-افزایش قیمت مواداولیه. از دهعامل خطرآفرین بهدست آمده، عوامل سیاسی، قانونی ومحیطی (تحریم، اعتصاب، طبیعی، جنگ وتروریسم، آبوهوا، محیطزیست و...)؛ تامین ارز وپرداختهای مالی خارجی و نوسان در واردات و عدمتامین بهموقع مواداولیه تاثیر بیشتری بر زنجیرهتامین دارند. بنابراین ذینفعان زنجیرهتامین داروسازی ایران، برای بهبودعملکردزنجیرهتامین باید بر روی این عوامل خطرآفرین دارای اهمیت بیشتر تمرکز نموده و برای مدیریت آنها برنامهریزی نمایند.